Romans |
|||
دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 10:1 :: نويسنده : فریبا
فاتحه ای چو آمدی بر سر ی خسته ای بخوان لب بگشا که میدهد لعل لبت به مرده جان آنکه به پرسش آمدو فاتحه خواند و میرود گو نفسی که روح را میکنم از پی اش روان …. بگویید بر گورم بنویسند زندگی را دوست داشت ولی آن را نشناخت. مهربون بود ولی مهر نورزید. طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد. در آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی بدان راه نیافت. در زندگی احساس تنهایی نمود ولی هرگزدل به کسی نداد. و خلاصه… بنویسید “زنده بودن را برای زندگی دوست داشت، نه زندگی را برای زنده بودن نظرات شما عزیزان:
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|