Romans
 
Romans
 
 
دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 19:12 ::  نويسنده : فریبا
دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 10:35 ::  نويسنده : فریبا
www.parsnaz.ir - تعریف دوست دختر (طنز جالب)

داشتن دوست دختر و دوست پسر ممنوع

شماهم موافقیدکه آنها درست میگویند یا نه؟

جواب خود را در نظرات بگویید تا برای دیگران نمایش دهیم.

من میگویم که درست است شما چطور؟



دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 10:32 ::  نويسنده : فریبا
 

شاگردي از استادش پرسيد: عشق چست؟
استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياوراما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.استاد پرسيد:چه آوردي؟ و شاگرد با حسرت جواب داد:هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا كردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم .
استاد گفت: عشق يعني همين
شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست؟
استاد به سخن آمد كه:به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت. استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولين درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالي برگردم .
استاد باز گفت:ازدواج هم يعني همين



   

 

                                                  

 

 

در حالی که پشت میز کارتان نشسته اید پای راستتان را از زمین بالا ببرید و در جهت عقربه های ساعت به طور دایره ای بچرخانید

 

همزمان با این عمل با دست راست خود عدد ۶ (عدد شش فارسی) را در هوا بنویسید

مشاهده میکنید که پایتان نیز جهت حرکت خود را تغییر میدهد

کاری از دستتان بر نمی آید پای راستتان احمق است

 

                                                 

 


دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : فریبا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا


بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود

ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

این قدر با بخت خواب آلود من،لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند

در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل زیباحزین

خامشی شرط وفاداری بود،غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر

این سفر راه قیامت میروی تنها چرا


دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 10:10 ::  نويسنده : فریبا

وقتي از كسي كينه‌اي به دل مي‌گيري در واقع دشمن را به قلب خود راه داده و براي او جايي تعيين كرده‌اي. سعي كن خانه دلت را تنها از دوستان پركني و هرگز گوشه‌اي از آن را در اختيار دشمنان نگذاري

 

                                                                   ...................

 



یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, :: 22:54 ::  نويسنده : فریبا

شب رفتنی است ولی... چه کسی گفته که شب زیبا نیست گر که عاشق باشدمیداند عشق در شب زیباست که در آن بوف موسیقی عشق می سازد ودر آن لحظه ناب جیر جیرک نغمه عشق ز معشوق خودش می خواند و نسیم دست در دامن برگ میرقصد به چه زیباست این شب شب سیاه است و قشنگ و در آن آسمان جلوه ای از عشق خداست که به هر بنده ناچیز خودش میدارد به چه زیباست این شب یادم آید که درآن ظلمت شب زیر نور مهتاب رخ زیبای تو رامیدیدم که بمن خیره شدی شب چه زیباست بدان می نگرم ودر آن ظلمت شب در سکوت شب تار یاد آن خاطره می افتم من یادآن بوسه شیرین ز عسل به چه زیباست این شب...



یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, :: 22:51 ::  نويسنده : فریبا
 

 

 

خدایا دستانم را هر چه بالا می آورم به آسمان نمی رسد

 تو که می توا نی;

 دستان ناتوانم را بگیر و راهی آسمانم کن...!



یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, :: 22:50 ::  نويسنده : فریبا

گفتم:بهت که دنیا دنیای نامردیه

گفتی:بمون برا من که عشقا قلابیه

گفتم:که قلب پاکت حیفه برام بسوزه

گفتی:که این قلب من یه عمره که می سوزه

گفتم:دلت یه دنیاست دنیای مهربونی

گفتی:که عاشقتم اینو خودت می دونی

گفتم:اسیر عشقی،عشقی که بی جوابه

گفتی:تو هم اسیر باش باور بکن ثوابه

گفتم:بدون بَرا من عشق معنی ای نداره

گفتی:تو عشق من باش انگار دیگه بهاره

گفتم:که طعم عشقو از بد کسی چشیدی

گفتی:در اشتباهی تو عاشقی ندیدی

گفتم:برو که عشقت لایق من نمی شه

گفتی:که تنها تویی برای من همیشه

گفتم:بدون که اینقدر من ارزشی ندارم

گفتی:که این ارزشو بالا سرم می ذارم

گفتم:که ای جوونک تو خیلی خیلی مستی

گفتی:تویی عشق من که جام مِی تو هستی

گفتم:که حرفای تو وجودمو سوزونده

گفتی:که دیگه اشکی برای من نمونده

گفتم:بگیر دستامو که خیلی من اسیرم

گفتی:که ای عشق من بذار برات بمیرم

یادت باشه عشق من که خیلی زود تو رفتی

این رو بدون که ای عشق تو لایق بهشتی



یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, :: 22:48 ::  نويسنده : فریبا
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک ؛ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم ؛
خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش، پرو بالی بزنم


 



آذر 1393 مرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشتهای یک عاشق تنها مانده از................... و آدرس too123.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان
 
 
 
دانلود آهنگ جدید - دانلود آهنگ جدید,دانلود اهنگ

دریافت کد :: صداياب