من نمیرقصم
 
Romans
 
 
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 18:22 ::  نويسنده : فریبا

 روزگار نمک ـ ـ می پاشــد..

 

زخمی در پهلویـم است..

 

و مـن به خــود می پیچـــــم..

و همه فــــکر می کنند می رقـــصم...

 

 

 



پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 18:22 ::  نويسنده : فریبا

دام را دیده ام…

اما از دانه ها نمیگذرم..

چون هردو بوی دست تورا میدهند…



پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 18:18 ::  نويسنده : فریبا
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 18:17 ::  نويسنده : فریبا

اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد…

بدان آن هوای دل من است..

که به یادت میوزد…

گاهی سرسری رد شو..

زندگی کن…

چرا که..

“دقت” .. “دق ات” میدهد..



پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : فریبا

Naghmehsara.ir (41)

شیـرینش بغض میکند
ناخن خوار شده است
دلگـیـر است
دستآنش میلـرزد
اتانول میبلعـد
خیرـه ی خیرس بـ….
.
.
.
بگذریـم…
اسم او دیگــر فرـهـآد نیست
جلآد استــ….

تلخـی کن شیریــنم….



پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 18:12 ::  نويسنده : فریبا

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دنیایم را میدهم برای لبخندت…

هراسی نیست..

شاد که باشی دنیا از آن من است…



سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 13:55 ::  نويسنده : فریبا

خدایا تو حالم را بهتر میدانی

که عزرائیل شاهد ِ آخرین نفس هایم نخواهد بود

نقطه انجماد دلم عجیب پایین آمده

فقط با یک نگاه سرد یخ می زند تمام ِ وجودم

و کات میدهد کارگردان ِ این " عصر یخبندان "

...


 



سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 13:51 ::  نويسنده : فریبا

 

نهایت هر چیزی همان ۱۰ تا بود

از بابا بستنی می خواستم ۱۰ تا می خواستم

مامانو ۱۰ تا دوست داشتم

خلاصه دنیا همین ۱۰ تا بود و این ۱۰ تا خیلی قشنگ بود‌

ولی حالا نمی دونم ته دنیا چقدره؟

نهایت دوست داشتن چقدره؟

انگار خیلی حریص شدم ۱۰ تا بستنی هم کفافمو نمیده

اما می خوام بگم دوستت دارم

می دونی چقدر؟

به اندازه همون ۱۰ تای بچگی

 



سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 13:49 ::  نويسنده : فریبا

 

به خاطر خودت عاشق باش

مردی جوان پریشان و آشفته نزد شیوانا آمد و با حالتی زار و به هم ریخته گفت: “به هر کسی محبت می‌کنم جوابم را با گستاخی و بی‌احترامی می‌دهد و از مهربانی من سوء استفاده می‌کند و نمک می‌خورد و نمکدان می‌شکند. شما بگویید چه کنم! آیا طریق مهر و محبت را رها سازم و همچون خود آنها بی‌رحم و خودپرست شوم و به فکر منافع خودم باشم؟!”

شیوانا با لبخند گفت:
“وقتی کسی به دیگری محبت می‌کند و در حق انسان‌های اطراف خودش مهربانی و شفقت به خرج می‌دهد این کار را فقط به خاطر آن‌ها انجام نمی‌دهد بلکه اولین فردی که از این عمل مهربانانه نفع می‌برد خود شخص است که احساسی آرامبخش و متعالی وجودش را فرا می‌گیرد و برکت و شادی و
عشق در وجود و زندگی او گسترش می‌یابد.

اگر آن‌ها جواب محبت را با فریب و دغل می‌دهند و از مهربانی تو سوء استفاده می‌کنند، تو هرگز نباید فضای پاک و آرام و باصفای دل خود را به خاطر افرادی این چنینی تیره و تار کنی. هرچه اطراف تو را فریب و نیرنگ بیشتر فرا گرفت، تو به خاطر خودت و به خاطر آرامش و تعالی روح و روان خودت عاشق‌تر بمان و چراغ مهربانی را در دل خود خاموش نکن.

در واقع به خاطر خودت هم که شده همیشه عاشق بمان!”



پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 12:16 ::  نويسنده : ebrahim

 به چه می خندی تو؟

به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت وخاکستر کرد؟
به دل ساده ی من می خندی...
خنده دار است بخند....



پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 12:5 ::  نويسنده : ebrahim

 دنیا را بد ساخته اند!

کسی را که دوست می داری ، تو را دوست ندارد

کسی که تو را دوست دارد ، تو دوستش نمی داری

اما کسی که تو دوستش می داری و او هم تو را دوست دارد

به رسم و آیین زندگی به هم نمی رسند،

و این رنج است!

زندگی یعنی این ...!!

 



سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, :: 13:48 ::  نويسنده : فریبا

آری

آغاز دوست داشتن است

 گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن

زیباست

 



سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, :: 13:42 ::  نويسنده : فریبا

                                    

شب براي چيدن ستاره هاي قلبت خواهم آمد .

بيدار باش من با سبدي پر از بوسه ميآيم و

آن را قبل از چيدن روي گونه هايت ميکارم

 تا بداني اي خوبم دوستت دارم

فدای مهربونی های عشقم

 



سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, :: 13:41 ::  نويسنده : فریبا



سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, :: 13:35 ::  نويسنده : فریبا

 

آب می‌خواهم سرابم می‌دهند
عشق می‌ورزم عذابم می‌دهند
خود نمی‌دانم کجا رفتم به خواب
از چه بيدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بيمارم زدند
بيگناهی بودم و دارم زدند
سنگ را بستند و سگ آزاد شد
يک شب داد آمد و بيداد شد



ادامه مطلب ...


با سلام خدمت تمامي دوستان عزيزي كه نسبت به من انقدر ابراز محبت داشتن و دارن.راستش من نمي خواستم به اين زودي مطلبي بذارم اما ديشب حرف هاي كسي رو كه به اندازه تمام دنيا دوستش دارم رو شنيدم  كه منو حسابي بهم ريخت كاري كرد كه نتونستم تا صبح بخوابم وفقط كارم شده بود گريه و ناراحتي.باید بگم امروز كلا روز بدي برام بودو اينم از امشب كه اين حرفارو شنيدم دارم مي تركم....

خدايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا من چكاری مي تونم برای دوستم بكنم؟ما كيلومتر ها باهم فاصله داريم و من اينجا هيچ كاري از دستم برنمياد كه براش انجام بدم هرچي هم كه التماس كنم كه نمي شنوه هرچي ازش خواهش كنم كه نمي شنوه!!من بايد چكار كنم خداجونم؟؟؟؟الان تنها كاري كه به ذهنم رسيد اين بود كه اين مطلب رو تو وبلاگم بذارم .دوست من،نمي دونم الان بايد چكار كنم با حرفايي كه ديشب زدي داري داغونم مي كني

خدايــــــــــــــــــــــــــــا كمكش كن كمكش كن كه تو زندگيش موفق باشه .من كاملا شرايطش رو درك مي كنم و با حرفایی که زد مي دونم چي ميگه و چي ميكشه اما اين راهش نيست...

خدايا مگه نگفتی " بخوانبد مرا تا اجابت کنم شما را " ما حديث داريم كه گفتن هر كس تورو به پنج تن آل عبا قسم بده و فبل و بعد از حاجتش يه صلوات بده غير ممكنه كه حاجتش رو برآورده نكني حالا من با دل شكسته و چشماي پر از اشك اومدم در خونت و دارم ملتمسانه تورو قسم ميدم به پنج تن كه كمكش كني.تورو به بزرگيت قسم زندگيشو بهش برگردون.خدايـــــــا اون كه هيچ گناهي مرتكب نشده چرا انقدر بايد عذاب بكشه؟؟؟؟؟خدايـــــــــــــــــــــــــــــــــا چرا صدامو نمي شنوي؟؟؟؟دارم می ترکم خدا....اگه صدامو مي شنوي كمكش كن فقط همين...خواهش می کنم خدا جونم...

حالا از تمامي شما دوستان عزيزم خواهش مي كنم براي اين دوست مهربان و خوب من دعا كنيد و هربار كه تو نمازتون دعا مي خونيد حتما حتما ازتون خواهش مي كنم براي دوست من هم دعا كنيد كه دوباره اون آرامش قبل رو تو زندگيش بدست بياره ازتون خواهش مي كنم به عنوان به دوست وخواهركوچكتر مي خوام كه براش دعا كنيد.حالم اصلا خوب نيست دارم داغون ميشم.دلم نمي خواد زنده بمونم و شاهد پر پر شدنش باشم.خدايـــــــــــــــــــــــــــا....

               خدایِِِِِِِِِِــــــــــــــــــــــــــا كـمـكـش كـــــــــــن....



دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : ebrahim

 چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی 

چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟ 
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟ 
ای تنهاترین ستاره زندگی من!
پشت اين دل تنگم به انتظار تو ميشينم



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 17:44 ::  نويسنده : فریبا

 

 

باران همیشه میبارد

 اما

مردم ستاره را بیشتر دوست دارند

 نامردیست

آن همه اشک را به یک چشمک فروختن

01



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:55 ::  نويسنده : فریبا

من ترجیح میدهم درخیابان راه بروم

وبه خدافکرکنم

 تااینکه درمسجد

به  کفش  هایم  فکرکنم

من غمگین بودم که چرا

کفش نداشتم

 اتفاقامردی رادیدم که

پانداشت

 



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:53 ::  نويسنده : فریبا

normal_3801_3

اسیر فصل خزان گردد عمر آن کس که…

دمی اسیر اشک کند چشم مهربان تو را…



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:46 ::  نويسنده : فریبا

normal_colorful_leaves-wide

اونقدر که فکرشو میکنی دوست ندارم…

چون اونقدر دوست دارم که فکرشو نمیکنی



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:44 ::  نويسنده : فریبا

normal_0_393441001313237199_pixnaz_ir

ترس گرچه خالق نیست…

اما میتواند از هیچ: چیزی بیافریند…



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:41 ::  نويسنده : فریبا

normal_Avazak_ir-Beauty11

خداوندا !به تو محتاجم…

هر روز..

هر لحظه..

هر ثانیه که نفس میکشم محتاج تو هستم ..

من بی تو ناتوانم…



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : فریبا

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری

 همانند سیب باش

 تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : فریبا
 
   دوسـتـتـــــ دارمـــــ بـهـتـریـنـمــــ  

دیـوونَت میـشَم
وَقتــی لَبامو نِگاه میکُنــی
 

و 
پیــشونیمو می بوســی   



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 15:58 ::  نويسنده : فریبا

مرد" اگر این غرور لعنتى و این اسم کاذب را با خود یدک نمى کشید
مطمئن باش...
از هر زنى بیشتر
مشتاق یک نوازش و یک آغوش بود!

http://www.fotos.ntr.br/wp-content/gallery/22-03-12-1/thumbs/thumbs_fotos-romanticas-de-casais-18.jpg



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : فریبا

 

پنی سیلین غمهاتم،

 آنتی بیوتیک مشکلاتتم،

استامینوفن درداتم،

آنتی هیستامین اشکاتم،

دیفن هیدرامین بی خوابی هاتم

.

.

.

.

خلاصه داروخونه درداتم…



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 15:54 ::  نويسنده : فریبا

 کــــــجـا !!؟
همـین جــــاسـت آغــوشِ مـن !
که روزی هـــزار بـــار میــخـوانــمت کـه :
بیــــــــــا…
و تـــو ..
هــر بـــار ..
بــا شیطــنتـی تمـــــــام !
صــــدا نــــازک میـکنــــی ..
و بـــاز هـــم مـی پـــرســـی :
کجــــــــــــــــا !!



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:21 ::  نويسنده : فریبا

از جايم بلند شدم،

پنجره را باز کردم

و ديدم زندگي هم هر از گاهي زيباست !

شنيدم که کلاغ ديوارنشين حياط

چه صداي قشنگي دارد !

فهميدم که بيهوده به جنون مجنون مي خنديدم !

فهميدم که عشق،

آسمان روشني دارد !

 



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:19 ::  نويسنده : فریبا

گـفـتـي چـو خـورشـيـد زنـم سـوي تـو پـر
 

چـون مـاه شـبي مـيكـنم از پـنجره سـر
 

انـدوه كـه خـورشـيد شـدي تــنگ غــروب
 

افــسـوس كـه مــهـتاب شـدي وقـت سـحر...
 



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:18 ::  نويسنده : فریبا


 

وحشت از قصه كه نه ، ترس ما خاتمه هاست


ترس بيهوده نداريم صحبت از خاطره هاست

 
صحبت از كشتن ناخواسته ي عاطفه هاست


كوله باريست پر از هيچ كه بر شانه ماست


ما سرانجام ، سرانجام گرفتيم به هيچ ...



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:17 ::  نويسنده : فریبا

 

چه زيباست بخاطر تو زيستن

وبراي تو ماندن بپاي تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

وچه تلخ وغم انگيز است، دور از توبودن، براي تو گريستن؛

و به عشق و دنياي تو نرسيدن؛ ايكاش مي دانستي بدون تو،

مرگ گواراترين زندگيست؛ بدون تو وبه دور ازدستهاي مهربانت،

زندگي چه تلخ وناشكيباست. ايكاش مي دانستي مرز خواستن كجاست،

وايكاش ميديدي قلبي راكه فقط؛

براي تو مي تپد

دوست دارم تا اخرين باقيمانده ي جانم تو را عاشق  كنم

زندگي من در زلالي چشمان تو خلاصه شده

زندگي من در نفس هاي بازدم تو جاري شده

 زندگي من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

نفس كشيدن من تنها با ياد اوري زنده بودن تو امكان پذير است

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردي تو را ميبينم برايم كافي است و قانع

كننده است كه زندگي زيباست

اگر روزي از ديار من سفر كني با چشماني نابينا شده از گريستن در نبودت جاي

قدمهايت را بر روي سنگفرش خيابان گل باران ميكنم



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:15 ::  نويسنده : فریبا

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم


بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه


بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد


وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:13 ::  نويسنده : فریبا

 

دير آمدی

تمام شده ام ديگر

بس كه بلعيده ام اندوه نبودت را ...

هنوز اما همانند حاتم ام

می بخشمت

با آنكه هزار شب بی خوابی

طلب دارم از تو !!!



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:9 ::  نويسنده : فریبا

 

خدایا

این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند

فکری کن

اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت . . .



دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 21:4 ::  نويسنده : فریبا

در عرض1دقیقه میشه یه نفرو خورد کرد

در عرض1ساعت میشه کسی رو دوست داشت

در عرض1ساعت میشه عاشق شد

ولی 1عمرطول میکشه تاکسی رو فراموش کنی.

 



آذر 1393 مرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشتهای یک عاشق تنها مانده از................... و آدرس too123.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان
 
 
 
دانلود آهنگ جدید - دانلود آهنگ جدید,دانلود اهنگ

دریافت کد :: صداياب